اقتصاد ایران در دهه های اخیر با چالش های گوناگونی روبه رو شده که هر یک به نوعی توانسته اند ثبات اقتصادی کشور را تحت تاثیر قرار دهند. در حوزه انرژی تشدید قطعی برق و کاهش تولید بنگاه ها همراه با کاهش ارزشافزوده بخش صنعت، رشد اقتصادی را تهدید خواهد کرد.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی مجمع کارآفرینان ایران؛ یکی از دلایل اصلی کمبود انرژی در ایران، عدم سرمایه گذاری کافی در زیرساخت های تولید و توزیع انرژی در سال های گذشته است. به دلیل تحریم ها و مشکلات اقتصادی، دولت و بخش خصوصی نتوانسته اند به اندازه کافی در این بخش سرمایه گذاری کنند. این مساله باعث شده ظرفیت تولید برق و گاز در کشور با نیازهای رو به رشد صنایع و خانوارها همخوانی نداشته باشد. کمبود انرژی، به ویژه برق و گاز، می تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر تورم تاثیر بگذارد. به طور مستقیم، کمبود انرژی باعث افزایش هزینه های تولید می شود. صنایع برای تامین نیازهای انرژی خود مجبور به استفاده از منابع جایگزین و گران تر مانند سوخت های فسیلی و ژنراتورهای دیزلی هستند.
سومین میزگرد ویژه اقتصادی مجمع کارآفرینان ایران با عنوان “ناترازی انرژی و اثر منفی آن بر صنایع” با حضور حمیدرضا صالحی عضو کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران، دکتر علی سرزعیم رئیس مرکز مطالعات راهبردی مجمع کارآفرینان ایران، دکتر علی مختاری پژوهشگر و مدرس دانشگاه لوگانو سوییس و جمعی از اهالی رسانه در دفتر مرکزی مجمع کارآفرینان برگزار شد.
پرسش: ناترازی انرژی چه اثری بر اقتصاد کشور گذاشته است؟
صالحی: وقتی نتوانیم در تولید برق به برنامه های پیش بینی شده برسیم و از سویی میزان مصرف هم رو به افزایش دارد ناترازی شکل می گیرد. صنعت کشور در دوران کرونا نتوانست به رشد مطلوب برسد. اگر هم رشد صنعت اتفاق می افتاد میزان ناترازی بیشتر می شد.
باید ببینیم که چرا طی چند سال اخیر سرمایه گذاری در بخش برق صورت نگرفت؟ سرمایه گذاری در حوزه انرژی برای به نتیجه رسیدن به دو تا سه سال زمان نیاز دارد. نه در این دولت و نه در دولت سابق سرمایه گذاری در بخش برق صورت نگرفت و فقط در دولت هفتم و هشتم این سرمایه گذاری انجام شد.
دولت هشتم، صنعت برق را با 40 هزارمگاوات نیروگاه نصب شده و 17 هزار مگاوات قرارداد درحال انجام که 50 درصد این قراردادها تا 70 درصد پیشرفت فیزیکی داشتند تحویل دولت بعدی داد. به عبارتی دیگر حدود 43 درصد ظرفیت نیروگاه های نصب شده کشور، قرارداد احداث وجود داشت و دولت نهم و دهم با 60 هزار مگاوات نیروگاه نصب شده و 5 هزار 800 مگاوات قرارداد برای احداث تحویل دولت یازدهم داد. در مقطعی دولت های بعدی نیز در این بخش سرمایه گذاری انجام ندادند و از سویی دیگر به سرمایه گذاران خصوصی نیز اجازه سرمایه گذاری ندادند.
ناترازی برق در تمام بخش های صنعت وجود دارد
ناترازی برق در تمام بخش های صنعت وجود دارد. صنعت فولاد ایران برخلاف دیگر کشورهای دنیا از گاز به عنوان انرژی اصلی استفاده می کنند. در موضوع رشد اقتصادی، بخش صنعت سهم بیشتری را دارد. در نتیجه وقتی با اجرای این قبیل سیاست ها به صنعت آسیب وارد می کنیم نتیجه آن را در رشد اقتصادی کشور مشاهده خواهیم کرد. سال گذشته به میزان 5 میلیارد دلار اقتصاد ایران کوچکتر شد.
براساس آمارهای جهانی سال گذشته 84 درصد سرمایه گذاری هایی که در بخش انرژی انجام شد مربوط به حوزه انرژی های تجدیدپذیر بود و این درحالی است که در ایران این روند معکوس است و 95 درصد سرمایه گذاری ها در حوزه انرژی مربوط به بخش غیرتجدیدپذیر است.
امروز راه حل برای رفع ناترازی برق و گاز وجود دارد و مسئله ای نیست که امکان پذیر نباشد. ایران دومین کشور دارنده منابع گازی دنیاست. به اعتقاد بنده باید مسیر سرمایه گذاری و توسعه در بخش انرژی باید به سمتی حرکت کند که بخش انرژی های تجدیدپذیر توسعه پیدا کنند.
صنایع کشور با پرداخت هزینه برق مخالفتی ندارند. ولی این توقع را دارند که دولت به آنها اطمینان دهد که برق پایدار در اختیارشان قرار می گیرد.
در دولت جدید اگر افرادی که قصد دارند مدیریت را در دست بگیرند اگر نگاهشان به گذشته عوض نشود فاصله ناترازی بیشتر خواهد شد.
پرسش: ناترازی انرژی چه تبعاتی برای اقتصاد ایران دارد؟
سرزعیم: برای سرمایه گذاری در بخش های مختلف نیاز به ایجاد زیرساخت است. یکی از این زیرساخت ها تامین انرژی است. سرمایه گذار نیازمند آن است که اطمینان حاصل کند که آب، برق و گاز تامین خواهد شد. وقتی به صورت پیوسته بر روی صنایع فشار وارد می شود نه تنها به صنایع موجود آسیب وارد می شود بلکه به صنایع بالقوه ای که قصد دارند در آینده ایجاد شوند نیز آسیب وارد می شود چراکه این فکر در ذهن سرمایه گذار ایجاد خواهد شد که در آینده این مشکلات برای من هم وجود خواهد شد. بنابراین تاثیر منفی روی سرمایه گذاری خواهد داشت، آن هم در شرایطی که کشور شدیدا به سرمایه گذاری نیاز دارد.
مجموع هرچیزی ارزان شود مصرف آن نیز افزایش پیدا می کند
یکی از امتیازهایی که به مردم داده شد برق، آب و گاز و بنزین ارزان قیمت بود. اما این شیوه تاجایی امکان پذیر است. زمانی فرا می رسد که مصرف به شدت افزایش پیدا می کند و حاکمیت توان ارائه این امتیازات را ندارد. این نقطه، نقطه شکست است و حاکمیت یا باید قرارداد اجتماعی را عوض کند به عبارتی دیگر امتیازهایی که داده می شد پس گرفته شود و یا امتیازهایی را دریافت کرد یا اینکه می توان فشارها را به مردم اضافه کرد که این مورد یک طرفه است. این موضوعات ریشه در موضوعات اقتصاد سیاسی دارد.
در مجموع هرچیزی ارزان شود مصرف آن نیز افزایش پیدا می کند و در نتیجه محاسبات اقتصادی دچار اختلال می شوند. درحال حاضر با اینکه ناترازی کاملا مشهود است ولی برخی هنوز این موضوع را قبول ندارند و تصور می کنند که بدمصرفی بسیار جدی تر از کمبود برق است.
اگر رفتار خانوار ایرانی بهینه مصرف می کرد ما امروز با ناترازی انرژی مواجه نبودیم. از سویی هیچ فشاری به خانوار برای اصلاح مصرف وجود ندارد و به نوعی برای سیاستمداران کشور خط قرمز محسوب می شود.
در اروپا قیمت انرژی به دلیل جنگ روسیه و اوکراین افزایش پیدا کرد و دولت ها نیز بسیار محکم و قاطعانه عمل کردند. ولی در ایران اینگونه رفتار نمی شود و به خانوار هیچ فشاری آورده نمی شود و کسی نیز پاسخگو نیست. درعین حال بخشی که به راحتی سرکوب و با فشار روبرو می شود صنعت است. اگر عقلایی رفتار شد می بایست خانوار را قربانی صنعت می کردیم ولی متاسفانه بالعکس اتفاق افتاده است. در ابتدای اجرای این سیاست، عواقب آن دیده نمی شود ولی بعد از مدتی آمار و ارقام عجیبی مشاهده خواهد شد. درآمدهای تولیدکنندگان بزرگ کشور کاهش پیدا می کند و اثرات منفی بر روی اشتغال نیز خواهد داشت.
پرسش: مدل درست بازار انرژی در ایران چه هست و آیا در این وضعیت امکان اصلاح وجود دارد؟
مختاری: فلسفه فکری حاکمیت بر این مبنا بوده است که انرژی ارزان را در اختیار خانوارها قرار دهد. بعد از انقلاب اسلامی غیراز زمانی های بسیار معدودی حول و حوش سال 1390 ایران جزء کشورهایی بود که بیشترین یارانه انرژی را پرداخت می کرد. سوال بزرگ این است که این میزان یارانه ای که پرداخت شده آیا توانسته به رفاه خانوار بینجامد یا خیر؟ اگر بخواهیم به این موضوع عمیق تر نگاه کنیم، باید پرسش شود که چه کسانی از این موضوع بهره مند شدند؟
مطالعاتی که در ایران و دیگر کشورها صورت گرفته نشان می دهد، دهک های پایین جامعه نفع زیادی از این موضوع نمی برند با این که اصصلاح قیمت آنها را بیشتر در معرض آسیب قرار می دهد و این پارادوکسی است که اصلاح بازار انرژی را بسیار دشوار می کند.
در بیش از 60 کشور دنیا پرداخت یارانه انرژی به طرق مختلف وجود دارد. حدود 50 درصد این یارانه در محدوده کشورهای خاورمیانه پرداخت می شود. حتی کشورهایی که مشکلات سیاسی کشور ما را ندارند و امتیازاتی به مردم داده نشده است تا حد زیادی یارانه انرژی را پرداخت می کنند. موضوع اصلی این است که اجرای این سیاست به رفاه خانوار می انجامد یا خیر؟
اگر قیمت کالا تراز نباشد ناترازی اتفاق می افتد
از ابتدای تاریخ بشر که مبادله و بازار شکل گرفته است اگر قیمت کالایی تراز نباشد ناترازی اتفاق خواهد افتاد. بازار بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا، قیمت، تعدیل کننده عرضه و تقاضا در بلندمدت خواهد بود. اگر سرمایه گذاری در حوزه انرژی بسیار پایین است عامل اصلی آن قیمت و دخالت هایی که در قیمت گذاری صورت گرفته است.
در آذرماه سال 1389 بزرگترین اصلاح قیمتی انرژی در ایران صورت گرفت. وقتی یک تجربه ارزنده ای از گذشته وجود دارد کار را آسان تر می کند و می تواند آموزنده باشد که چه اتفاقاتی در پس اصلاح قیمت ها رخ داد و چه کاستی هایی داشته که می توانستیم از آن بیاموزیم که متاسفانه یاد گرفته نشد؛ با آنکه دولت وقت یک دولت پوپولیستی بود.
سطح رفاه حدود 70 درصد جمعیت کشور ایران بعد از هدفمندسازی افزایش پیدا کرد. دهک های پایین جامعه بعد از اصلاح قیمت انرژی بهره مند شدند به این دلیل که انرژی تبدیل به یارانه نقدی شد.
میزان مصرف در دهک های بالای جامعه بسیار بالاست. یارانه ای که دولت پرداخت می کند بیش از 30 درصد تولید ناخالص ملی است. حتی آمارهایی وجود دارد که نشان می دهد که این میزان برابر است با ازبین رفتن 5 درصد بخش صنعت کشور؛ عددی که اعلام می شود حدود 136 میلیارد دلار است که از GDP حدود 70 درصد کشورهای دنیا بیشتر است. اگر گزارش های IMF (صندوق بین المللی پول) را مدنظر قرار دهیم؛ این سازمان یارانه را به دو دسته پنهان و آشکار تبدیل می کند. عدد 100 میلیارد دلار را برای یارانه آشکار و عدد 80 میلیارد دلار برای یارانه پنهان اعلام شده است که بخشی از آن بابت مالیاتی است که برای مصرف انرژی باید دریافت شود. این اعداد و ارقام نشان می دهد که بخشی از GDP به شکل مصرف، تلف می شود و به رتبه اول دنیا رسیده ایم.
تنها راه ما این است که به تجربیات دنیا بازگردیم و ببینیم که چه راه حل هایی برای اصلاح بازار انرژی وجود دارد. یک ایده این است که این یارانه ها حذف شود و در زیرساخت ها هزینه شود، مثال هایی مانند کشورهای اندونزی، عربستان، ونزوئلا، قطر، کویت و … وجود دارد. مشکلی که در این ایده وجود دارد آن است که بازگشت رفاهی که در زیرساخت ها سرمایه گذاری می شود زمانبر است و بسیاری از مردم در خیلی از کشورها آنقدر صبور نیستند که بتوانند منافع آن را دریافت کنند.
به نظرم بنده، برای کشور ما بهترین کاری که می توان در کوتاه مدت انجام داد این است که مانند سال 1389 اصلاح قیمتی انجام شود. ولی نقص بزرگی که آن طرح داشت این بود که مجددا قیمت ثابتی را بر روی حامل های انرژی لحاظ شد.
بنابراین به دلیل مشکلات اقتصاد سیاسی که وجود دارد؛ درحال حاضر بهترین گزینه که می تواند جایگزین یارانه هایی که بابت انرژی پرداخت می شود، یارانه نقدی است. در این میان باید برای گروه های آسیب پذیر و صنایعی که انرژی بر هستند تمهیداتی اندیشیده شود.
پرسش: درحال حاضر مدل بهینه برای اصلاح بازار انرژی چه می تواند باشد؟
صالحی: تجارب بین المللی و تجربه برنامه سوم توسعه وجود دارد. در آن دوره به درستی همراهی مردم و دولت صورت گرفت و قیمت حامل های انرژی روبه افزایش بود و قدرت خرید مردم نیز افزایش پیدا کرده بود و تمامی شاخص های رشد اقتصادی مانند اشتغال و تورم وضعیت قابل قبولی داشت. بنابراین کار سختی نیست مجددا آن برنامه به اجرا گذاشته شود. البته که سرمایه اجتماعی که آن زمان وجود داشت اکنون وجود ندارد. بنابراین باید برای مردم شفاف و روشن شود که یارانه ای که به آنها پرداخت نمی شود در کدام بخش ها هزینه می شود.
دولت باید از سهم 40 درصدی خود برق یارانه ای به مردم اختصاص دهد
به طور مثال، کشور چین با جمعیت یک میلیارد و 400 میلیون نفر، رقمی حدود 32 میلیارد دلار یارانه انرژی پرداخت می کند و ایران به 80 میلیون نفر جمعیت 110 میلیارد دلار یارانه پرداخت می کند.
اگر ثابت شود که این مقدار یارانه مجددا به جیب مردم بازمی گردد قطعا مردم نیز همراهی خواهند کرد.
بخش خانگی در برخی فصول سال 55 درصد کل تولید برق کشور را مصرف می کنند. 40 درصد نیروگاه های کشور متعلق به بخش دولتی و 60 درصد آن خصوصی است. دولت باید از سهم 40 درصدی خود برق یارانه ای به مردم اختصاص دهد.
صنایع کشور با پرداخت هزینه بالای برق مخالفتی ندارند. درآمد دولت از فروش برق به صنایع کشور بسیار بالاست. دولت از این موضوع ناراضی است که این درآمد عظیم را از دست دهد.
پرسش: تصور می کنید دولت پزشکیان چطور می تواند مسائلی نظیر اعتماد اجتماعی و اقتصاد را رفع و رجوع کند؟
سرزعیم: ما باید قیمت برق را اصلاح کنیم. در برق صنعتی باید بازار برق ایجاد شود. در بخش خانگی قیمت دستوری اصلاح شود. این اصلاحات باید ویژگی خاصی داشته باشد، به طور مثال بخشی از یارانه حذف شده را می توانیم به شکل یارانه نقدی به خانوارهای کم برخوردار پرداخت کنیم.
اجرای نصفه و نیمه ایده برق امید در دولت روحانی
سعید لیلاز چندی پیش پیشنهاد کرده بود که برق خانوار فقیر را رایگان کنیم و از پولدارها پول بگیرند و برق آنها را گران کنند. عملا بخش نخست این طرح(رایگان کردن برق خانوار فقیر) در دولت روحانی به نام برق امید اجرا شد اما متاسفانه نصفه و نیمه رها شد.
حکومت باید برای انجام اصلاحات اقتصادی اقتدار داشته و باید اقدامات آن دستاورد ملموس در پی داشته باشد.
ما باید تخصیص بد را به یک تخصیص خوب تبدیل کنیم. سال گذشته 6 میلیارد دلار بنزین و گازوئیل در کشور وارد شد که نتیجه این واردات، آلوده کردن محیط زیست بود. اگر این عدد را صرف درست کردن شهرها و ساخت قطار سریع السیر کرده و سپس بنزین را در مقابل ایجاد رفاهیات مردم گران می کردیم قطعا جامعه نیز میپذیرفت.
ما میتوانیم یارانههای بخش انرژی را در اختیار رفاه مردم بگذاریم. اگر اقدامات ملموس باشد و مردم ببینند امور اصلاحی در کشور در حال انجام است حتما همراهی میکنند اما این نیازمند حاکمیست که شجاعت اقدام داشته باشد.
نباید منتظر اصلاح سرمایه اجتماعی باشیم
تاکید رهبر انقلاب همواره بر جمله اقدام و عمل است، اما مسئولان ما در حوزه اقتصاد از اقدام کردن گاها هراس دارند و فقط برنامه مینویسند. در حالی که باید یک کار عملی انجام دهند. مردم ما باهوش هستند و میفهمند که اقدامات عملی در حال انجام است. به این ترتیب میتوان شرایط را اصلاح کرد.
نباید منتظر اصلاح سرمایه اجتماعی شویم زیرا کار پیش نمیرود. ما نمیدانیم اصلاحات سرمایه اجتماعی چقدر طول میکشد. متاسفانه برخی نسخههایی که افراد روشنفکر ارائه می کنند نصفش درست و نصفش غلط است. سرمایه اجتماعی را باید درست کرد اما نمیتوان کشور را رها کرد تا سرمایه اجتماعی اصلاح شود.
باید اقدام شود و رو به جلو حرکت کرد. مردم یک مقطعی مخالفت میکنند اما نتایج که مشخص شد، مردم همراه خواهند شد. هیچ دولتی جدیت کافی برای انجام اصلاحات اقتصادی در ایران را نداشته است. تنها فرد جدی برای اصلاحات کشور اقای هاشمی بود. خاتمی با نظرات اقتصادی همراه نشد، روحانی بهطور کامل اصلاحات اقتصادی را نپذیرفت و گامهای بعدی را بر نداشت. احمدی نژاد هم اعتقادی به اقتصاد نداشت. اکنون در شرایطی هستیم که باید رو به جلو حرکت کنیم. این روزها حاکمیت و مردم نیز در این امر دولت را همراهی می کنند.
دیگر قیمت بنزین نمیتواند اینگونه باشد
همه میدانند که دیگر قیمت بنزین نمیتواند اینگونه باشد. به نظر من میتوان شرایط را اصلاح کرد. در اصلاحات اقتصادی نباید سوگیری منفی نسبت به یک ابزار داشته باشیم. باید ببینیم کجا از چه ابزاری استفاده کنیم. سوگیری منفی اشتباه است و باید بیطرف باشیم.
پرسش: باید چه نوع سیاستی در کشور اجرا شود که اصلاحات اقتصادی حتی برای بخشی از جامعه که مشکلات معیشتی دارند، قابل قبول باشد؟
مختاری: بنده با وجود شرایط موجود معتقد به شوک های سنگین در جامعه نیستم چراکه گاها هزینه های سنگین است. ما باید در این زمینه از تجربیات موفق سایر کشورها و تجربیات تلخ خودمان مانند آبان 98 درس بگیریم.
چندین مطالعه در این زمینه انجام شده است. مصرف غذای حدود 20 الی 25 درصد از دهک های پایین جامعه پس از هدفمندی یارانه ها در سال 89 افزایش یافت. بنابراین خانوار می داند سب مصرف و رفاه خود را چگونه باید تنظیم کند.
دهک های پایین جامعه؛ دغدغه اصلی سیاست گذاران
ثروت ملی که برای دهک های بالا و عمدتا پر مصرف هزینه میشد در شرایط هدفمندی بازتولید می شود. باید در نظر بگیریم که توزیع ذی نفعان هدفمندی و اصلاح انرژی یکسان نیست. دهک های بالا ما چندان حمایتی از این گونه اقدامات نخواهند داشت. چراکه ذی نفع محسوب نمی شوند.
آنچه که در تمام دنیا دغدغه سیاست گذاران است، دهک های پایین جامعه هستند. دهک های پایین جامعه ایران به شکل میانگین از یارانه نقدی انرژی بهره مند خواهند شد.
من معتقد هستم که اصلاح انرژی به نفع دهک های پایین جامعه هست و حتی حمایت برای سیاستگذار را نیز به همراه خواهد داشت، هرچند که ممکن است در دهک های بالا مخالفت به همراه داشته باشد. البته به شرطی که با اصول دقیق همراه باشد، به شکل پایدار انجام شود و افراد جامعه از زمان اجرای آن مطلع باشند.
از نظر بنده اصلاح بازار انرژی اگر به درستی صورت پذیرد وضعیت فقر و نابرابری در ایران را بهبود می بخشد.
مجموعهای از عوامل شرایط سال 98 را رقم زد
شوک تراپی همیشه اتفاق بدی نیست و نباید همواره سوگیری منفی نسبت به آن داشته باشیم. اگر نرخ 1500 تومانی بنزین را 35 هزار تومان کنیم، شوک ایجاد میکند اما اگر هزار تومان را سه هزار تومان کنیم، چندان شوکی ایجاد نمیشود. در آبان 98 جمع اشتباهات شامل زمانبندی نادرست، تعارضهای حاکمیت و تنشهای قبلی با هم جمع شد و آن اتفاق رخ داد.
در فروردین 98 تعداد زیادی از استانهای ما درگیر سیل شدند. بر اساس اعلام مراجع مرتبط، 35 هزار میلیارد تومان خسارت به کشور وارد شد و به اعتقاد من این بهترین زمان برای افزایش قیمت بنزین بود.
اگر در آن مقطع بنزین را گران میکردیم، همه میدیدندکه دولت تحریم است، پول ندارد و هموطنان در سیل گیر کردهاند، از آنجا که مکان مصرف درآمد ایجاد شده مشخص بود، در برابر افزایش قیمت واکنش نشان نمیدادند. ما این فرصتها را از دست داده و تلف کردیم و در زمان بد اصلاحات انجام دادیم.
مردم از اصلاحات اقتصادی استقبال نمیکنند. باید به زور از پولدارها پول بگیرید، طبقه متوسط را متقاعد کنید و از فقیرها حمایت کنید. نمیتوان همه را متقاعد کرد. پایین نگه داشتن قیمتها در بخش انرژی یک بازی همه سر باخت است.
اقتصاد کشور نیازمند یک مولد است
صالحی: از نظر بنده اقتصاد کشور نیازمند یک مولد است. ما برای اصلاح ساختار در حوزه انرژی، روابط بین الملل و تبدیل آن به ثروت و رونق در اقتصاد کشور نیازمند کمک طبقه متوسط هستیم. در واقع عملکرد طبقه متوسط جامعه سبب بالا امدن طبقه ضعیف می شود.
متاسفانه ما با سیاست های غلط اخیر مانند قیمت گذاری دستوری، رقابت ناعادلانه و … سبب افت طبقه متوسط کشور شده ایم. لذا در وهله نخست باید کاری کنیم که طبقه متوسط دوباره روی پای خود بایستد.
باید بتوانیم شاخص های کسب و کار را ترمیم و از تجارب درست پند بگیریم. به طور متوسط، سیاست چند نرخی ارز سبب ایجاد اخلال در کسب و کار و بیزینس ها شده است، لذا تا این موارد اصلاح نشود طبقه متوسط نمی تواند نقش خود را به درستی ایفا کند.
این روزها نیروهای متخصصی که اتفاقا شامل طبقه متوسط جامعه ما هستند و در دانشگاه ها و بنگاه ها آموزش دیده اند، می توانند کشور را نجات بدهند.
در همه جای دنیا کشورها توسط بخش خصوصی ساخته می شود اما ما در ایران همچنان اصرار داریم که اقتصاد در اختیار دولت باشد.
جای تاسف دارد که در این مملکت هنوز شبکه ریلی تکمیل نشده و قطار برقی وجود ندارد و همچنان درگیر مشکلاتی در حوزه خودرو و هواپیما هستیم.
متاسفانه حتی ده درصد جامعه نیز در لیست پیشنهادی دولت برای وزرا نیست. اشتباه پشت اشتباه سبب دلزدگی بخش خصوصی شده و زمینه مهاجرت صنعتگران و کارآفرینان را فراهم می کند. اگر طبقه متوسط رشد نکند و فضای کسب و کار ترمیم نشود وضعیت اقتصادی کشور نیز اصلاح نمی شود.