این گزارش تحلیلی به تاثیر چندوجهی هوش مصنوعی بر روند آتی فعالیتهای اقتصادی و صنایع میپردازد و بر سه حوزه مهم در نسب با توسعه هوش مصنوعی تمرکز دارد: پویاییهای جهانی شدن، تحول صنایع ساخت، و ارزش استراتژیک صنایع منبع محور. این تحلیل طیف متنوعی از تحلیلهای اخیر مراکز و کارشناسان این حوزه استفاده کرده است. نخست این گزارش به ادلهای میپردازد که نشان میدهند اگرچه هوش مصنوعی محصوی از اتصال متقابل و جهانی فضای دیجتال است، اما به طرز متناقضی میتواند به یک کاتالیزور برای جهانیزدایی (deglobalization) و بازگشت تولید به کشور (reshoring) است. در این معنا، این امکان وجود دارد که هوش مصنوعی با کاهش چالشهای اقتصادی و لجستکی تولید داخل به کشورها این امکان را دهد تا در عصری از اصطکاکهای ژئوپولیتکی و آسیب پذیری زنجیره تامین به دنبال استقلال نسبی استراتژیک باشند. دوم، این گزارش تاثیر دوگانه هوش مصنوعی برتولید و صنایع ساخت را بررسی میکند و به این میپردازد که چگونه این فنآوری ممکن است این امکان را فراهم کند که از طریق نوآوری هایی مانند کارخانههای کوچک مقیاس (microfactories) در قالب تولید به مثابه سرویس (Manufacturing-as-service – MaaS) فعالیتی مشابه با کارخانههای بزرگ مقیاس را انجام دهند. این نوآوری میتواند باعث بازسازی و تغییرماهیت بنیادی نیروی کار شود به نحوی که هم شامل جابجایی مشاغل از طریق اتوماسیون شده و هم ایجاد موقعیتهای جدید با نیاز به مهارت بالاتر را ایجاد کند. چنین تحولی منجر که همراه با شکاف مهارتی قابل توجه است به مدلهای جدید سازمانی نیازمند خواهد بود. سوم، این گزارش نشان میدهد که چگونه هوش مصنوعی مزیت رقابتی کسب و کارهای مبتنی بر منابع را افزایش میدهد. در اقتصادی که دانش و تخصص فنی به طور فزآیندهای توسط هوش مصنوعی همگانی میشود، ماهیت محدود و از نظر فیزیکی غیرقابل جایگزین منابع طبیعی – همراه با تقاضای قابل توجه خود هوش مصنوعی برای انرژی و مواد معدنی- سبب خواهد شد که حقوق مالکیت بر این داراییهای به یک مزیت استراتژیک تبدیل شود. در نهایت این گزارش نتیجه میگیردکه اگرچه این تحولات قطعی نیست اما آینده نگری آن در عصر ظهور هوش مصنوعی به مثابه انطباق با پارادایمهای جدید و نوظهور و محتمل تولید ضرروت دارد