« تولید فولاد از مصرف داخلی فراتر رفته است »

مجمع کارآفرینان ایران، با درک ضرورت تدوین یک نقشه‌راه واقع‌گرایانه برای توسعه صنعتی، سلسله‌نشست‌هایی را با فعالان حوزه‌های مختلف تولیدی آغاز کرده است. هدف این نشست‌ها، شنیدن مستقیم دغدغه‌ها و مسائل کارآفرینان، جمع‌بندی محورهای مشترک و ارائه آن‌ها به نهادهایی چون شورای عالی امنیت ملی برای شکل‌گیری سیاست‌هایی مؤثر، شفاف و منطبق بر واقعیت‌های میدانی است 

نخستین نشست این سلسله با فعالان صنعت نساجی برگزار شد؛ دومین نشست، که این گزارش به آن می‌پردازد، با حضور بازیگران اصلی صنعت فولاد برگزار شد، صنعتی راهبردی که سال‌هاست میان فشارهای دولتی، بی‌ثباتی سیاست‌گذاری و عطش برای بقا، نفس می‌کشد 

صنعت فولاد، یکی از ستون‌های استوار اقتصاد ایران، امروز در بزنگاهی تاریخی ایستاده است. جایی میان آرزوی توسعه و واقعیت‌های تلخ سیاست‌گذاری؛ میان خواست کارآفرینان برای نقش‌آفرینی و سایه‌سنگین دولت بر تصمیم‌سازی. در نشستی که با حضور چهره‌های شاخص این صنعت برگزار شد، روایت‌هایی از امید، هشدار، خشم و درک‌های تازه شنیده شد، روایت‌هایی که نشان می‌دهند مسیر توسعه صنعتی بدون گفت‌وگو، اجماع و شفافیت مفهومی نخواهد داشت. آنچه در ادامه می‌آید، چکیده‌ای از صداهایی است که می‌کوشند فولاد را از بن‌بست عبور دهند، نه با گلایه، که با خواستن و ساختن 

غزنوی، دبیرکل مجمع کارآفرینان ایران، بر همین نگاه تأکید کرد: اینکه این نشست‌ها فرصتی برای گفت‌وگو درباره آینده است، فرصتی برای آن‌که صدای صنعت و کارآفرینی، به دور از هیاهو، در تدوین سند نهایی استراتژی صنعتی کشور شنیده شود. او تأکید کرد که اگر امروز با هم سخن نگوییم، فردا برای گلایه کردن دیر خواهد بود 

او همچنین بر تغییر رویکرد جلسات تشکل‌ها از فضای شکوه و گلایه به سمت اجماع‌سازی و راه‌حل‌یابی تأکید کرد: «اگر فقط مشکلات را تکرار کنیم، چیزی تغییر نخواهد کرد. هدف این نشست‌ها باید دستیابی به نتایجی روشن و قابل‌لمس باشد. ما نباید منتظر بمانیم که دولت برای ما تعیین تکلیف کند. این وظیفه‌ ماست که، به‌عنوان نهادهای مردم‌نهاد و بخش خصوصی، به اجماع برسیم و مسیر را به دولت نشان بدهیم 


یعقوبی، نماینده انجمن تولیدکنندگان فولاد، با انتقاد از روایت‌های رایج و سطحی درباره مصرف انرژی در صنعت فولاد، گفت: «در اذهان این‌طور جا افتاده که فولاد صنعتی پرمصرف است و دولت به شکل گسترده از آن حمایت می‌کند؛ از رانت‌های حاکمیتی گرفته تا برق و آب و گاز ارزان یا حتی رایگان. اما این‌ها بیشتر افسانه‌اند تا واقعیت 

از نگاه یعقوبی، سیاست کلی دولت در سال‌های اخیر نه‌تنها حمایتی نبوده، بلکه مبتنی بر کنترل و محدودسازی صنعت فولاد بوده است. او فرمول فعلی قیمت‌گذاری گاز را یکی از مهم‌ترین عوامل فشار بر تولید دانست و آن را ناعادلانه توصیف کرد. اما این تنها مشکل نیست. به گفته او، یکی از گره‌های جدی مسیر تولید، مسئله رفع تعهدات ارزی است، فرآیندی پیچیده، زمان‌بر و پرهزینه که عملاً نفس تولید را به شماره انداخته است 

صمدی، از هلدینگ رایزکو، با نگاهی کلان به وضعیت صنعت فولاد، گفت: «این صنعت، نه بر پایه منطق بازار و رقابت، بلکه زیر سلطه ساختاری دولتی و بالادستی اداره می‌شود. سکان این کشتی در دست دولت است، دولتی که با طرز تفکر خاص خود، اقتصاد را هدایت می‌کند. ما در صنعت فولاد، ابزار اجرایی یک نگاه ایدئولوژیک هستیم، نه بازیگرانی در میدان رقابت.»  

او تأکید کرد که پیش از آنکه از صنعت فولاد انتظار نقش‌آفرینی داشته باشیم، باید روشن شود که هدف کلان دولت در عرصه اقتصاد چیست. «باید بدانیم دولت دقیقاً دنبال چیست و آنگاه با واقع‌بینی بسنجیم که صنعت فولاد در تحقق آن هدف، چه جایگاهی دارد، چه کار می‌تواند بکند و کجا باید کنار بایستد، همچنین سیاست‌های دولت باید یک‌صدا و هم‌راستا باشد. مقرراتی که هر روز تغییر می‌کنند، فقط بلاتکلیفی و فرسودگی برای تولیدکننده به‌جا می‌گذارند و هزینه‌ها را بالا می‌برند  

در پایان، صمدی نقش مجمع کارآفرینان را در این میان تعیین‌کننده دانست و گفت: «بزرگ‌ترین خدمتی که مجمع می‌تواند به فولاد بکند، این است که بی‌واسطه با دولت گفت‌وگو کند و از آن بخواهد اهدافش در توسعه صنعتی را روشن و شفاف بیان کند. چنین شفاف‌سازی‌ای می‌تواند نقطه‌ی عزیمت یک نقشه‌ی راه واقعی برای آینده باشد.»  

 خوروش، از مجتمع فولاد کویر، با صدایی ناامید اما رسا، از بلاتکلیفی عمیقی گفت که صنعت فولاد را در خود فروبرده است: «در صنعت فولاد گرفتار نوعی سردرگمی مزمن هستیم؛ و هیچ نشانه‌ای از تلاش دولت برای رهایی از این گم‌گشتگی دیده نمی‌شود.»  

او به گذشته‌ای نه‌چندان دور اشاره کرد که در آن، وعده‌های بزرگ برای سرمایه‌گذاران فولادی داده می‌شد: «آن روزها از امتیازات ویژه سخن می‌گفتند، اما امروز دیگر هیچ اثری از آن وعده‌ها نیست. امتیازات دولتی تمام شده و واقعیت این است که امروز حضور در صنعت فولاد مزیت چندانی برای ما ندارد. ما نمی‌دانیم جایگاه‌مان در این اقتصاد کجاست.»  

 خوروش، ریشه این وضعیت را در ساختار مداخله‌گر و پیچیده دولت دید و افزود: «نهادهای دولتی نه دغدغه آینده را دارند و نه دلبستگی‌ای به سرنوشت صنعت. اما برای بخش خصوصی، فولاد فقط یک فعالیت اقتصادی نیست، فولاد همه‌چیز ماست. ما با تمام زندگی‌مان وارد این صنعت شده‌ایم؛ آینده فولاد برای‌مان آینده زندگی است،  

او ادامه داد: «در برابر این حجم از موانع، داریم کمر خم می‌کنیم. به نقطه‌ای رسیده‌ایم که تعطیلی دیگر یک احتمال نیست، یک واقعیت تدریجی‌ست. سال‌هاست حتی یک روز بدون اضطراب و بحران نداشته‌ایم



ابویی، از شرکت  فولاد بافق، با نگاهی آسیب‌شناسانه به وضعیت صنعت فولاد، مشکلات این صنعت را به دو دسته درونی و بیرونی تقسیم کرد و در عین حال، ریشه اصلی بحران را در خودِ صنعت دانست: «بزرگ‌ترین مانع پیش روی ما، نبود اتحاد و هماهنگی میان فعالان فولاد است. امروز چهار تشکل در این صنعت وجود دارد که نه‌تنها هم‌صدا نیستند، بلکه گاه در تقابل و تعارض با یکدیگرند. این شکاف، قدرت چانه‌زنی ما را از بین برده و در غیاب صدایی منسجم، دولت هر تصمیمی خواسته گرفته است.»  

او با انتقاد از صنف خود ادامه داد: «باید اول با خودمان به اجماع برسیم، بعد از دولت توقع داشته باشیم. رئیس‌جمهور که از روز تولد با مسائل صنعت فولاد آشنا نبوده. وقتی ما هنوز نمی‌دانیم چه می‌خواهیم، چرا توقع داریم دولت راه درست را برود؟»  

در ادامه، ابویی به ریشه‌های بیرونی بحران هم پرداخت و گفت: «ورود بخش خصوصی به فولاد، یک فرآیند طبیعی نبوده؛ ما به زور وارد صنعت فولاد شده‌ایم، این صنعت، از ابتدا در دست دولت و نهادهای نظامی بوده. در همین مسیر هم، دولت اشتباهات پرهزینه‌ای مرتکب شده؛ یکی از آن‌ها، آزادسازی بی‌ضابطه صادرات بود که نه‌تنها برای صنعت، بلکه برای خود دولت هم زیان‌بار بود.»  

او در پایان خواستار بازنگری در سیاست صادرات فولاد شد و گفت: «امروز تولید از مصرف داخلی فراتر رفته، اما اگر فکری برای صادرات نشود، تنگناها بیشتر خواهد شد. انتظار ما از دولت و شورای عالی امنیت ملی این است که صادرات فولاد را دوباره به مسیر تخصصی و هدفمند بازگردانند.»  

خان‌زاده، نماینده شرکت فولاد مکران، با تأکید بر تجربه‌ چندین‌ساله‌اش در هر دو بخش دولتی و خصوصی صنعت فولاد، به اهمیت نقش‌آفرینی بخش خصوصی در توسعه اقتصادی اشاره کرد: «بیشتر عمرم را در صنعت فولاد گذرانده‌ام، هم در بخش دولتی و هم در بخش خصوصی. و حالا، پس از مشاهده نحوه مدیریت دولتی در صنعت فولاد و مشکلات آن، با تمام وجود درک می‌کنم که وقتی گفته می‌شود نیروی محرک اقتصاد، بخش خصوصی است، یعنی چه.»  

خان‌زاده با تأکید بر نیاز صنعت فولاد به استراتژی‌ای هوشمند و دقیق، افزود: «صنعت فولاد امروز به استراتژی‌ای نیاز دارد که در آن نقش‌های دولت و بخش خصوصی به‌روشنی تعریف شود. دولت باید وظایف خود را انجام دهد و در عین حال، فضا را برای کارآفرینان باز بگذارد تا بخش خصوصی بتواند در مسیر توسعه و پیشرفت، نقشی مؤثر ایفا کند. دیگر نیازی نیست که بخش خصوصی هم نیروگاه بسازد، هم کارخانه فولاد راه‌اندازی کند. او در پایان، بر ضرورت تفکیک درست نقش‌ها تأکید کرد و گفت: «تنها در این صورت است که می‌توان امیدوار بود صنعت فولاد به یک پیشران واقعی برای توسعه کشور تبدیل شود


ایزدپناه، نماینده شرکت استیل البرز، با اشاره به مواردی که در آن‌ها قانون به‌صراحت حکم می‌دهد، اما در عمل مسیر کاملاً متفاوتی طی می‌شود، گفت: «در برخی حوزه‌ها، ضد قانون نه تنها جای قانون را گرفته، بلکه تبدیل به عرف نیز شده است او به مثالی از انحصاری‌کردن خدمات اشاره کرد و افزود: «طبق نصِ صریح قانون، انحصاری‌کردن خدمات ممنوع است، اما در واقعیت، بسیاری از خدمات و مجوزها عملاً در اختیار حلقه‌های خاصی قرار دارد و نوعی انحصار نانوشته شکل گرفته است. ما لازم نیست قوانین جدیدی را اعمال کنیم، همین که به قوانین فعلی جامه عمل بپوشانیم، کافی است.»  

ایزدپناه بر لزوم ورود نهادهایی نظیر شورای عالی امنیت ملی تأکید کرد و گفت: «در چنین مواردی، باید نهادهایی مانند شورای عالی امنیت ملی وارد شوند، چرا که انحراف از قانون در این سطح، عملاً امنیت اقتصادی کشور را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.»  

او همچنین به مسئله توقیف ارز توسط برخی دستگاه‌ها اشاره کرد و افزود: «این موضوع نه تنها منع قانونی دارد، بلکه از منظر فقهی نیز مصداق تصرف غیرشرعی در مال مُسلِم است و لازم است درباره آن بازنگری جدی صورت گیرد

 

در پایان این نشست، یک چیز بیش از همه روشن بود: فولاد تنها یک صنعت نیست، استعاره‌ای‌ست از وضعیت اقتصادی ایران، بلندپرواز، گرفتار، و در جست‌وجوی پیشرفت. فعالان این حوزه، با وجود تمام فشارها و نابرابری‌ها، همچنان خواهان نقشی روشن در ساخت آینده‌اند. اما تحقق این خواسته، نیازمند تغییری بنیادی در نگاه دولت، اتحاد میان تشکل‌ها، و بازتعریف رابطه قدرت میان سیاست‌گذار و تولیدکننده است. اگر امروز صدای فولاد شنیده نشود، فردا شاید دیگر صنعتی باقی نمانده باشد که بتواند سخن بگوید. 

به اشتراک بگذارید